کارشناس نظامی ترکیه: حمله موشکی ایران افسانه قدرت آمریکایی را از بین برد
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۸۲۲۶۰
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شهادت شهید قاسم سلیمانی و ابو مهدی المهندس در جریان حمله تروریستی آمریکا و پاسخ کوبنده ایران به این جنایت آمریکا٬ موجب تحولات جدیدی در منطقه شده است. اغلب رسانهها و اتاق فکرهای جهان و منطقه٬ از ابعاد گوناگون٬ این مساله را بررسی کردند.
رسانهها و محافل سیاسی ترکیه نیز از روز نخست در حال بررسی ابعاد این موضوع بودهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اُکتای یلدرم از نظامیان بازنشسته نیروهای ویژه ارتش ترکیه است که در حوزههای اطلاعاتی و مبارزه با ترور فعالیت کرده و حالا از اعضای شورای تصمیمگیری حزب وطن و مسئول بخش رسانهای این حزب است.
همچنان که میدانید از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون٬ سابقه نداشته که نیروهای یک کشور٬ علیه آمریکا اقدام نظامی انجام دهند و به همین خاطر حمله موشکی ایران به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق٬ در نوع خود٬ یک عملیات بینظیر و بیسابقه بود. به باور شما این عملیات تا چه اندازه میتواند بر موضوع مهم حضور نظامی اشغالگران آمریکایی در عراق و منطقه تاثیر بگذارد؟
اُکتای یلدرم: به باور من٬ آمریکا یک بار دیگر اثبات کرد که دولت ترور است و برای رسیدن به اهداف خود٬ هیچ ابایی از انجام اقدام تروریستی ندارد. حمله به فرمانده سپاه قدس و فرمانده حشد شعبی٬ بدون تردید یک اقدام تروریستی بود؛ لذا پاسخ موشکی ایران شایان اهمیت تاریخی ویژهای است و نشان داد که ایران حاضر نیست در برابر اقدام تروریستی آمریکا سکوت کند.
به باور شما از منظر تاریخی و نظامی و سوابق اقدامات دفاعی در منطقه و جهان٬ عملیات موشکی ایران علیه آمریکا تا چه اندازه شایان تامل است؟
اُکتای یلدرم: وقتی که تاریخ تحولات و رویدادهای جنگی و دفاعی را به بررسی میکنیم٬ به وضوح میبینیم که پس از جنگ جهانی دوم تاکنون٬ آمریکا در هیچ کدام از اقدامات نظامی خود٬ به موفقیت نرسیده و از هیچ میدانی به عنوان طرف پیروز و سربلند٬ خارج نشده است.
در برخی موارد نیز٬ شکستهای آمریکا٬ موجب بههمریختگیهای روانی کشور و جامعه آمریکا شده و به اعتبار ایالات متحده٬ لطمه جدی وارد کرده است. فراموش نکنیم که به مدت ۱۰ سال تمام یعنی از ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۳ میلادی٬ آمریکا در جنگ ویتنام٬ به شکل مداوم با بیچارگی و شکست روبرو شد.
رویداد مهم دیگری نیز که شایان تامل و یادآوری است٬ این است که در سال ۱۹۷۹ میلادی٬ مردم ایران٬ سفارت آمریکا در تهران را٬ در اختیار گرفته و ۵۲ نفر را بازداشت کردند و این موضوع به غرور و اعتبار و قدرت آمریکا٬ به شکل جدی ضربه زد.
ضربه سومی که در این منطقه به آمریکا وارد شد٬ اجرای عملیات چلیک (فولاد) ٬ توسط ارتش ترکیه در منطقه شمال عراق بود و آمریکا ۲۰۰ نیروی پیشمرگ را به جزیره گوام منتقل کرد که این نیز یکی از شکستهای بزرگ ارتش آمریکا بود.
شکست چهارم آمریکا وقایع سال ۲۰۱۷ کرکوک بود که در جریان آن٬ نیروهای حشد شعبی٬ نیروهای پیشمرگ را به مرزهای ۲۰۰۳ میلادی بازگردادند. شکست بعدی نیز همین تجمع و اعتراض مردم عراق در برابر سفارت آمریکا در بغداد بود که برای آمریکایها ماجرای سفارتشان در تهران را تداعی کرد و ناچار شدند که سراسیمه و هراسان از بغداد هم بگریزند.
من معتقدم که مهمترین و تازهترین شکست آمریکا در منطقه٬ پاسخ موشکی ایران به اقدام آمریکا در ماجرای ترور شهید سلیمانی و ابو مهدی المهندس بود. پس از ترور٬ ایران پایگاههای آمریکا را به شکل رسمی موشکباران کرد و حالا ایران را باید به عنوان تنها کشوری بشناسیم که پس از جنگ جهانی دوم تاکنون٬ توانسته آمریکا را مورد هدف قرار دهد.
همان آمریکایی که در منطقه جنگ نیابتی به راه انداخته و از داعش و پ. ک. ک حمایت کرده و همچنین حامی تفکرات و اقدامات جدایی خواهانه بارزانی هم بوده است.
باید به خاطر بیاوریم که اصلیترین هدف پروژه آمریکایی خاورمیانه جدید٬ این بود که ۴ کشور ایران٬ عراق٬ ترکیه و سوریه٬ تجزیه شوند. اما ایران و ترکیه همکاریهای جدی و اثرگذاری داشتهاند و مانع از تحقق آرمانهای آمریکایی شدهاند.
یکی از ابعاد مهم شکست اخیر آمریکا در برابر ایران٬ این است که اولاً سامانه دفاعی این پایگاهها٬ نتوانست حمله ایران را تشخیص دهد و کاری نکرد و دوم این که بعد از عملیات نیز توان پاسخگویی نداشت. به عبارتی روشن٬ همه دیدیم که افسانه قدرت خللناپذیر آمریکا٬ تنها دروغی بزرگ و توخالی است. نه آمریکا آمریکای سابق است که هر کاری دلش بخواهد انجام دهد٬ نه کشورهای منطقه مانند سابق ناتوان و ضعیف هستند. حالا این کشورها نیز اهداف و توانمندیهایی دارند و میتوانند در برابر آمریکا قدرت نمایی کنند.
سالهای سال است که آمریکا با سیاستهای زورگویانه و با نیت تاراج منابع نفتی و دیگر منابع زیرزمینی٬ به مردم این منطقه ظلم میکند. اما حالا شاهد شکلگیری ائتلاف مهمی در غرب آسیا هستیم که از ایران٬ ترکیه و روسیه شکل گرفته و بدون شک عراق و سوریه نیز بخشی از این ائتلاف هستند.
دیدید که عراق و چین نیز وارد شدند و حالا باید بگوییم ماجرای آتلانتیک و ابرقدرت بودن آمریکا به پایان رسیده است. حالا شاهد این هستیم که دنیا به سرعت در حل شکل دادن به نظام چندقطبی است و غرب آسیا نقش و اهمیت بیشتری یافته است.
اگر آمریکا در این جغرافیا حضور نداشته باشد٬ دشمنی و خصومتی در کار نخواهد بود. میبینید که از پیمان قصر شیرین یعنی از سال ۱۶۳۹ میلادی تاکنون٬ ایران و ترکیه حتی به سوی همدیگر یک سنگ هم پرتاب نکردهاند و هر تنش و درگیری که در منطقه میبینیم به خاطر سیاستهای آمریکا و اسراییل است. در این منطقه از جهان٬ تابلوی جدیدی خلق شده که ایران و ترکیه در شکلگیری آن٬ نقش جدی دارند.
به باور شما٬ حمله موشکی ایران به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق٬ بر رویکردهای آتی تهران – واشنگتن چه تاثیری خواهد گذاشت؟
اُکتای یلدرم: پس از این٬ قطعاً روابط ایران و آمریکا بسیار متفاوت خواهد بود. آمریکا٬ مانند سابق نمیتواند به شکل دلخواه خود اقدام کند و این سو و آن سوی منطقه را به اشغال خود دربیاورد یا کسی را تهدید کند. ملت ترک و مردم ایران در کنار هم هستند. ایران٬ متفق ملت ترک است. از این به بعد٬ تاریخ٬ نه بر مبنای اراده آمریکا بلکه بر اساس خواست و اراده ترکیه٬ ایران٬ عراق٬ سوریه و روسیه شکل خواهد گرفت و کشورهای غرب آسیا باید در برابر تحریمهای آمریکا٬ اقدام استراتژیک انجام دهند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: حمله موشکی سپاه حمله به عین الاسد حمله موشکی ایران به آمریکا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۸۲۲۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران دارای سلاح هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام